خوبی بعضی آدمها این هستش که هر چند وقت یکبار به خودشون اجازه میدن کمی غمگین و ناراحت باشن
به خودت اجازه میدی که ساده ترین مسایل و یا کوچکترین افراد ناراحتت کنند و تورو غمگیم کنند و واسه خودت میری تو لک
میشی ناراحت و غمگین
از نظر آدمهای اطرافت میشی درون گرا
میشی دپرس و ناراحت
این اصلا اشکالی نداره و مهم این هستش که بعضی وقت ها ناراحت بودن خوبه
به آدم آرامش میده و بعدش که از ناراحتی خارج میشی یه ادم معمولی میشی
میشی مثل قدیم دوباره و میتونی بی دلیل یه جمع رو بخندونی و اصلا هم واست دیگه مهم نباشه در موردت چی فکر میکردن و چی شد
قبول کنید که اونی که میتونه بی دلیل یه کاری کنه که به ۴ نفر خوش بگذره میتونه بعضی وقت ها بی دلیل یه کاری کنه که به ۲ نفر خوش نگدره
وقتی که سعی میکنی ۱۰۰ روز شاد باشی بعدش هم میتونی سعی کنی که ۱۰ روز رو هم ناراحت باشی
این اعتدال هستش و اصلا هم چیز مزخرفی نیستش به نظر من
حالا شاید به نظر بعضی ها آدم باید همیشه شاد باشه و خندان و اصلا به هیچی هم فکر نکنه و هیچ چیز هم ناراحتش نکنه و .....
من این روش رو دوست ندارم
بعضی وقت ها باید ناراحت باشی تا قدر روزهای شادی رو بدونی و برعکس
باید یاد گرفت ار روزهای شادی به اندازه روزهای ناراحتی لذت برد و .....
باید یاد گرفت
هم بد بود و هم خوب
هم شاد بود و هم غمگین
از همه حالت هایی که داری لذت ببری و بتونی یه روزی بهش برگردی و فکر کنی و یا اینکه خودت رو دلداری بدی و ۱۰۰۰ تا کار دیگه که می تونی بعدن در موردشون انجام بدی ( فقط قول بده که بهشون نخندی که خیلی کار ناعادلانه ای هستش )
( متن بالا ویراستاری نشده است و اگر غلط املایی دارد و یا از نظر دستور زبانی بعضی افعال با هم هماهنگی ندارند به همین علت هست )

با حرفات موافقم، مخصوصاً اونجایی که میگی آدم قدر خوبی و وقتی میدونه که بدی باشه، یه جورایی نسبی بودن چیزهای مختلف و دونستن اونا و تجربه کردنشون، درک بهتری از اتفاقات اطرافمون بهمون میده.
پاسخ دادنحذفولی یه نکته رو آدم باید همیشه مد نظر داشته باشه که این بحران درونی و غمگین شدن زیاد طولانی نشه که ملکه ذهن بشه، و زمانی که از اون دوره خارج میشه بتونه تضادها رو بهتر بفهمه، و الا هیچ فایده ای نداره
شعار هم اون ***** ******* *** ****** ***** میده.
پاسخ دادنحذفخود سانسوری کردم (;