۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

جرم باد , یاد آوری گونه های خیسم بود

مجازاتش کنید !

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

فهم

چارلی چاپلین: افسوس...!! هرچه سعی كردم مردم بفهمند، فقط خندیدند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

زندگی

زندگی صوت و صدایی که در پیچ دلم می پیچد !!!

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

در دَم

حال کسی رو دام که برنجش در دَم جان داده است

مینی مال

از اونجا که کلا الان مینی مال زیاد مد شده وبنده هم علاقه خیلی زیادی به مینی مال دارم باید هم خوب حتما آدم خودش رو به روز بکنه و ....

مینی مال نویسی هم از امروز شروع میشه
اول میخواستم یه وبلاگ موازی در موازات همین ناعادلانه خودمون راه بندازم دیدم یه جوری میشه و عملا دو تیکه میشم و ...

خلاصه دوست نداشتم و مینی مال رو هم همینجا توی همین وبلاگ مینویسم
کلا اینقدر هم فعال نیستم که بتونم یه وبلاگ فقط برای مینی مال نویسی داشته باشم و اون هم فعال نگهش دارم

مینی مال ها با برچسب مینی مال نوشته میشه و همشمون من مال خودم نیستش و بعضی وقت ها از جای دیگه عینا استفاده میشه و یا  ایده گرفته میشه






شاید از نظر شما من ادم مزخرف و بی احساسی باشم وقتی دارید این نوشته رو میخونید و از این به بعد هم دیگه من رو جزء انسانهای خوب و مهربون حسابم نکنید ولی خوب بیاد یک سری مسائل روش بشه :

- منم حق دارم دوست نداشته باشم توی خیابونها گدا ببینم و یک سری بچه کثیف و سیاه وقتی پشت چراغ قرمز توی یه خیابون بزرگ و شلوغ ایستادم نیان بچسبن دور ماشینم

- منم حق دارم وقتی خسته و کوفته و کلافه از سر کار بر میگردم خونه توی مترو سرم توی لاک خودم باشه و  صدای یه نفر که داره چراغ قوه برای مطالعه میفروشه و یا عروسک اسپایدر من که داره می چسبه به همه شیشه های مترو و هر دقیقه اعصابم به هم نریزه و من رو تو فکر نبره که چرا اینها فقیر هستند و من رو یاد اشتباهات زندگیشون نندازه و .....

- منم حق دارم وقتی توی یه رستوران نشستم و دارم غذا میخورم زیر سنگینی نگاه ۴ تا بچه و یه پیرمرد سه تار بدست له نشم و اون غذا به دیواره های گلویم چنگ نندازه و با زور و فشار نوشیدنی پایین نره ( اینجوری ترجیح میدم سالها گشنه بمونم ویا تنهایی بشینم نون و ماست بخورم ولی فشار یه نگاه حسرت آمیز رو تحمل نکنم)
- منم حق دارم وقتی توی تاکسی نشستم راننده خفه بشه و اینقدر در مورد فشار اقتصادی و اشتباهات سیاسی با من حرف نزنه

من یه سری افرادی که میشناسمشون  همیشه در حال شکایت هستند
- منم حق دارم وقتی صبح از خواب بیدار شدم یه نفر بهم بگه صبح بخیر و یه قیافه شادببینم نه اینکه از صبح که بیدارمشیم یه سری آدم دورم جمع بشن و شروع به نق نق کردن بکنن

(( منم میدونم که شرایط شما سخته ولی باور کنید منم شرایطم سخته و اون آقایی که توی یه ماشین چند صد میلیونی نشسته و اخم کرده هم شرایطش سخته و اون خانومی هم که لاک قرمز زده و داره با اون پسره که تی شرت ادیداس پوشیده از اونور خیابون رد میشه هم شرایطش سخته
فقط چند تایمون یاد گرفتیم که ایقدر نق نزنیم سرمون رو بکونیم تو کار خودمون و نق نق کردن و توضیح دادن شرایط سختمون رو برای خودمون نگه داریم نه اینکه هر دقیقه بریزیم بیرون))

من اگر بخوام یک سری حقوق شهروندی خودم رو عنوان کنم و بگم که بابا منم این حقوق رو دارم همه باید بهم بگن که این آدم سنگ دلی هستش و ادم مزخرفی هستش و احساسات انسانی نداره
مشکل ما این هستش که گدا پرور هستیم واگر یه نفر یه قسم بخوره که میخواد دارو برای مادرش بخره زود بهش کمک میکنیم
دسته دسته گلهای پژمرده رو به دو برابر قیمت میخریم که مثلا کمک کرده باشیم و متوجه نمیشیم که عملا با این کار داریم اشتباه میکنیم
اگر امروز یک نفر ۱۰۰ تا دسته گل رو پشت یه راغ قرمز بفروشه فردا ۱۵۰ تا دسته گل با خودش میاره و پس فردا هم دو نفر دیگه رو با خودش میاره
یکی باید بهمون یاد بده که با نخریدن و کمک نکردن میتونیم یک سری افراد رو از توی خیابون ها جمع کنیم
میتونیم گدا نپروانیم
میتونیم یک سری اخبار رو از توی روزنامه هامون حذف کنیم ( خبر اینکه مثلا فلان گدا رو گرفتن و روزی ۳۰۰ هزار تومن درآمد داشته و ... )

وقتی یک نفر داره به قول خودش انسانیت به خرج میده و به دیگری کمک میکنه به همین راحتی داره آسایش من و تو و بعد از من و تو رو توی اون چهاراه از بین میبره چون چند ثانیه بعد می چسبن به تو و .....

انسانیت و مهربانی خوب و قشنگه، ولی بهتره آدم اجازه نده از احساسات انسانیش به آسونی سوءاستفاده بشه

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

برای دوستی که به قول خودش چند وقتی هست که فاز مرگ گرفته و از نظرخودش مرگش ترسناک بود تو ذهنش:
 از کتاب ناتور دشت :

امیدوارم اگه واقعاً مُردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله‌اش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی‌دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه این‌که مردم بیان و یکشنبه‌ها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مُردی گل می‌خوای چی‌کار؟

ناتور دشت/جی. دی. سلینجر
اسمایل چشمک ;)